بابا لره عاشق سریال جومونگه ! البته به قول خودش جونونگ! خود سریال و تبلیغاشو تکرارشو میبینه بعدم میشه پای شبکه های ماهواره زبون اصلیشم نگا میکنه !!!!
خلاصه که بیچارمون کرده٫حالا جالب قضیه میدونید چیه ؟؟
بابا که همه رو میشینه تکراری میبینه فکر میکنه همشون قسمت جدیدن
مثلا یه قسمتش بود که جومونگ رفته بود تو قصر تسو آخرش یه جا گیر افتاده بود سربازا دورش بودن ُخلاصه با وفاداریه افرادش ار اونجا جون سالم به در برد. فردا که بابا داشت تکرارشو میدید گفت : این جونوگه ... (حرف بد ) دیروز از اینجا در رفتا ، باز پاشده اومده اینجا ،حالا اگه این بار گیر نیوفتاد !!!!!!!!!!!
قیافه ستی تپله و مامان ستی تپله شده بود مثه علامت تعجب !!!
شما جای ستی بودید با سر نمیرفتید تو دیوار ؟؟؟
من غش ... خیلی با حال بود ! احتمالا یادش رفته بوده سیوش کنه !
فدات شم امید جون
مرسی
آبجی ستی ...
کجا لیسانس رو درستش کردی ؟!!!!!!! توی هر دو تا وبلاگت اشتباه تایپ کردی !
درستش کردم باور کن !
ستی؟انقدر بهب ابات گیر نده آجی
جا اینکه کارای باباتو بنویسی
بشین کارای خودتو بنویس که بر میگرده به اصالتت :دی
جونونگو عشق است!!! :دی