چایی خوردن بابا لره !

چن وقت پیا ستی تپله مهمون داشت. نقطه خانم و داداش دوقلو هاش با پسرداییشون اومده بودن خونه ستی تپله .


بعد از ناهار ستی تپله سفره رو جم کرد و چایی اورد . به بابا لره که چایی تعارف کرد بابا گفت که نمیخوره ( بابا لره محاله به چایی نه بگه ) !


ستی تپله هم به بقیه چایی تعارف کرد و نشست . که بابا لره بلند شد رفت آشپزخونه . همه چاییاشونو خورده بودن که بابا لره با یه لیوان چایی برگشت( جاتون خالی چاییش انقد غلیظ بود که من کلی فکر کردم تا فهمیدم چاییه !)   .


سینی لیوانای چایی وسط اتاق بود . بابا لره عادت داشت تو لیوان دسته دار چایی بخوره ولی لیوانی که توش چایی ریخته بود دسته نداشت بابا لره ام اومد خم شد و همه لیوانای تو سینی رو نگا کرد و یه لیوان دسته دار پیدا کرد . بعد بدون اینکه لیوان رو بشوره یا حداقل بپرسه لیوان کیه چایی شو خالی کرد تو اون لیوان ( حالا بماند که نصف چاییش رو ریخت روی فرش ) ! بعد لیوان چاییشو گذاشت زمین و  از ظرف شیریی کنار سینی 5 تا نون خامه ای برداشت ( بازم بماند با چه سختی ای تونست 5تا رو با یه دستش بگیره) . وقتی نون خامه ایارو گرفت تو دستش و اومد لیوان چاییشو برداره یهو دستشو فشار داد و خامه نون خامه ای ها ریخت رو زمین ! بابا لره هم همونجا نشست و با انگشت خامه رو از رو فرش پاک کرد و خورد ! بعدم با یه وضع فجیع که در واژه ها نمیگنجه بقیه نون خامه ای هارو با چایی خورد !

ستی تپله کلی جلو نقطه خانمینا خجالت کشید !

ستی بره تودیوار بهتره یا بابا لره ؟؟؟